بفرمایید دانلود دانلود هر چیزی که بخواهی دنیای دانلود درباره وبلاگ ![]() به وبلاگ من خوش امدید این وبلاگ برای فارسی زبانان که گاهی سری به اینترنت میزنند هست . مهم نیست که همیشه میای یا الان اتفاقی اومدی و دیگه ام نمیای ، مهم اینه .خوشحالم که وبلاگ من اومدی من بچه ی .....هستم اگه نمی ترسی باید بگم که من خون آشامم ، البته نه از اون مدل تو فیلما ، عاشق خون دخترام . همه ی دوستای دخترم انگشت هاشون زخمه.تا بعدا آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان
هیچ اندیشیده ای که کدامین اندیشه ات به تو تعلّق دارد؟ همه منشا دیگری دارند،عاریه ای اند. یا دیگران این اندیشه ها را در تو انباشته اند، و یا خود احمقانه آن را در خود انبار کرده ای امّا هیچ کدام از آن تو نیستند. از نو آغاز کن! سنگ لوحی باش پاک،عاری از هر تعصّبی آنگاه شاید دریابی که حقیقت چیست ازحقیقتی که می یابی،حیرت می کنی! در جایی مکتوب نبوده و به واژه در نمی آید. هرگز به قلم راز نمی گشاید. هرگز کسی آن را بر زبان نرانده و هرگز بر زبان کسی جاری نخواهد شد. هفت سین مخوف
سیرابی سیفون سیگار سوسیس سبیل
سلام
نوروز باستانی ایران مبارک
قصد توهین به هفت سین خوشگل خودمونو ندارم فقط می خوام یه هفت سین مخوف انگیزناک اینجا بذارم
سوسک
سنگ پا
خواص گردو = Walnut:
گردو
تو این پست برای شما از گردو و درختش می نویسم
در جنس گردو حدود 15 گونه ی مختلف وجود دارد که بومی نواحی مختلف نیمکره ی شمالی می باشند.گردوی معمولی،بومی منطقه ی وسیعی است که از کوه های کارپات در اروپای مرکزی شروع و به کشور کره در شرق آسیا ختم می شود. ارقام مختلف گردوی معمولی از نظر حساسیت به سرما با هم متفاوتند و از بین آنها از حساس تا مقاوم وجود دارد.اکثر ارقام تجارتی معمولا در دمای 9- درجه ی سانتیگراد به شدت صدمه می بینند و در 20- درجه کاملا خشک می شوند.درخت گردو در شرایط مناسب رشد بسیار زیادی دارد و 200 تا 300 سال عمر می کند.این گیاه در 6 – 5 سالگی به بار می نشیند و از 15 – 10 سالگی به بعد حداکثر محصول را تولید می کند.ارقام گردوها خود بارورند ولی گرده معمولا زودتر از پذیرا شدن مادگی رها می شود بنابراین در باغ باید درختان گرده زا وجود داشته باشد.گونه های مختلف گردو می توانند یکدیگر را تلقیح کنند.تکثیر گردو از طریق کشت بذر و پیوند زدن انجام می شود ولی ذر ایران اکثر درختان غیر پیوندی هستند.از یک باغ گردو در شرایط مناسب می توان تا 4 تن محصول در هکتار بدست آورد.مهمترین ارقام گردوی ایران عبارتند از: کاغذی – نوک کلاغی – ضیاء آبادی قزوین قسمتهایی که از درخت گردو در غذا و درمان مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از: گردو – برگ درخت – پوسته ی سبز گردو
سلام
نوروز باستانی ایران مبارک
قصد توهین به هفت سین خوشگل خودمونو ندارم فقط می خوام یه هفت سین مخوف انگیزناک اینجا بذارم
سوسک
سنگ پا
سیرابی
سیفون
سیگار
سوسیس
سبیل بخشنامه جدید فدارسیون فوتبال به گزارشگران فوتبال : الله اکبر
گل
* نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس دیدم به خواب، حافظ توی صف اتوبوس! * گفتم : سلام حافظ ! گفتا : علیک جانم گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم * گفتم : بگیر فالی! گفتا : نمانده حالی. گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی * گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟ گفتا : که می سرایم شعر سپید باری * گفتم : ز دولت عشق ، گفتا : کودتا شد گفتم : رقیب ، گفتا : کله پا شد * گفتم : کجاست لیلی ؟ مشغول دلربایی؟ گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایی! * گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟ گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز * گفتم : بگو ز مویش، گفتا که مش نموده! گفتم : بگو ، ز یارش، گفتا ولش نموده * گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟ گفتا : شدید گشته، معتاد گرد و افیون * گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟ گفتا : خریده قسطی تلویزیون به جایش! * گفتم : بگو ، ز ساقی حالا شده چه کاره ؟ گفتا : شدست منشی در دفتر اداره * گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنمای منزل گفتا : که دست خود را بردار از سر دل * گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا! * گفتم : بگو ، ز محمل یا از کجاوه یادی گفتا : پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی؟! * گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقی گفتا : که جای خود را داده به فاکس برقی! * گفتم : بیا ز هدهد جوییم راه چاره گفتا : به جای هدهد دیش است و ماهواره! * گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟ گفتا : به پست داده ، آورد یا نیاورد ؟ * گفتم : بگو ، ز مشک آهوی دشت زنگی گفتا : که ادکلن شد در شیشه های رنگی * گفتم : سراغ داری میخانه ای حسابی ؟ گفت : آنچه بوده از دم، گشته چلوکبابی * گفتم : بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان گفتا : نمی هراسی از چوب پاسبانان ؟ * گفتم : شراب نابی تو دست و پا نداری ؟ گفتا : که جاش دارم و افور با نگاری * گفتم : بلند بوده موی تو آن زمان ها گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها * گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتی ؟ گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی ! رزم رستم و ویروس"!!! HYPERLINK "دیسک داد بگفتا به رستم که ای نیکزادپاورش
* کنون رزم ویروس و رستم شنو دگرها شنیدستی این هم شنو! * که اسفندیارش یکی * در این دیسک باشد یکی فایل ناب که بگرفتم از سایت افراسیاب * برو سیر می کن بدین دیسک هان که هم نون و هم آب باشد در آن! * تهمتن روان شد سوی خانه اش شتابان به دیدار رایانه اش! * چو آمد به نزد مانیتو ورش بزد ضربه بر دکمه ی
* دگر صبر آرام و طاقت نداشت مر آن دیسک را در درایوش گذاشت * نکرد صبر و نداد هیچ لفت یکی لیست از روت دیسکت گرفت * در آن دیسک دیدش یکی فایل بود بزد اینتر آنجا و اجرا نمود * کزان یک دمو گشت زان پس عیان به فیلم و به موزیک و شرح و بیان!تهمتن کلافه شد و داد زد ز بخت بد خویش فریاد زد! "رایانه بود!ویروس یافت پی حذف امضای ایشان شتافت!تهمینه با شوهرش که این بار بگذشت از پل خرت!رستم به پروردگار نگیرد دگر بار دیسک از اسفندیار! * به ناگه چنان سیستمش کرد هنگ که رستم در آن ماند مبهوت و منگ * چو رستم دگر باره ریست نمود همی کرد هنگ و همان شد که بود * * چو تهمینه فریاد رستم شنود بیامد که لیسانس * بدو گفت رستم همه مشکلش وزان دیسک و برنامه ی خوشگلش! * چو رستم بدو داد قیچی و ریش یکی بوت ایبل دیسک آورد پیش * یکی فایل اندر آن دیسک بود برآورد و آن را اجرا نمود * به ناگه یکی رمز * چو ویروس را نیک بشناختش مر از بوت سکتور برانداختش * چنین گفت * دگر باره امّا جهالت مکن ز رایانه اصلا تو صحبت مکن! * قسم خورد
لگد موجود است
******************************
بدشانسی انوری
انوری
******************************
پیداست که نیست
******************************
در پی شوهر احمق تر
******************************
منوچهر احترامی
******************************
زی ذی نامه
به آن گرد گیران ایام عید وانت بار خانم به وقت خرید به آنان که در بچه داری تکند یلان عوض کردن پوشکند به آنان که با ذوق و شوق تمام به مادر زن خود بگویند: مام به آنان که دامن رفو می کنند ز بعد رفویش اتو می کنند
******************************
چی شد؟
******************************
می خوردیم
مشاجره ی شاعر زن و مرد"! :
شاعر زن
به نام خدایی که زن آفرید حکیمانه امثال من آفرید خدایی که اول تو را از لجن و بعداً مرا از لجن آفرید! برای من انواع گیسو و موی برای تو قدری چمن آفرید! مرا شکل طاووس کرد و تو را شبیه بز و کرگدن آفرید! به نام خدایی که اعجاز کرد مرا مثل آهو ختن آفرید تو را روز اول به همراه من رها در بهشت عدن آفرید ولی بعداً آمد و از روی لطف مرا بی کس و بی وطن آفرید خدایی که زیر سبیل شما بلندگو به جای دهن آفرید! وزیر و وکیل و رئیس ات نمود مرا خانه داری خفن! آفرید برای تو یک عالمه كیس خوب شراره، پری، نسترن آفرید برای من اما فقط یک نفر براد پیت من را حَسَنْ آفرید! برایم لباس عروسی کشید و عمری مرا در کفن آفرید
شعر طنز در مورد تخم مرغ ها"...!!! تخم مرغی رفته بود اینترویو شعر طنز بین فولاد و بتن گشت جدال
یاد دارم که شبی در دل دال
جدید علاف و چش چرون بگوموی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واهنه سیما جون ،نه رعنا جوننه نازی و پریسا جونهیچ کس باهاش رفیق نبودتنها توی کافی شاپنگاه می کرد به بشقاب !باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟نه نمی رم نه نمی رمبه دخترا دل می بازی ؟!نه نمی دم نه نمی دمگل پری جون با زانتیاویبره می رفت تو کوچه هاگلیه چرا ویبره میری ؟دارم میرم به سلمونیکه شب برم به مهمونیگلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چینیه کمی به من سواری می دی ؟!نه که نمی دمچرا نمی دی ؟واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگماما تو چی ؟نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داریموی ژلی،ابرو کوتاه،زبون دراز ،واه واه واهدر واشد و پریچهبا ناز اومد توو کوچهپری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟مامان پری ،از اون بالانگاه می کرد توو کوچه را
حسنی نگو جوون بگو
برو خونه تون تورا بخدا
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه
42 سال بنزین می خورد! ۷۱ ساله که در Shuijiang چین و تنها در کلبه ای جنگلی زندگی می کنه در بین مردم منطقه علاوه بر مرد بنزینی، به استاد برش سنگ و استاد بافنده بامبو هم شهرت داره (نگید چی هستند که خودمم نمی دونم!). چن به طور متوسط در ماه بین ۳ تا ۳٫۵ لیتر بنزین می نوشه تا درد های فیزیکیش از بین بره! نمی شه به طور دقیق گفت چن در طول ۴۲ سال چقدر بنزین نوشیده ولی می شه حدس زد هر چه بوده، بالای ۱٫۵ تن سوخت بوده!! (فکر کن! با این توضیحات باید بنزین تو چین مفت باشه یا در آمد چن نجومی باشه. با این تفاسیر تو ایران فقط قشر مرفه می تونن همچین کارایی کنند حیف شد دلم بنزین خواست!!) ۱۹۶۹ زمانی که درد شدیدی در قفسه سینه اش احساس کرد، نزد بزرگان ده رفت و از اونها کمک خواست، اونها هم با توجه به درمان های سنتی و تشخیصی سل، نفت سفید رو تجویز کردن. چن قبل از نوشیدن نفت هیچ اعتقادی به تاثیر اون نداشت، اون پس از نوشیدن اولین جرعه نفت سفید، درد شدیدی در معدش احساس کرد و برای رهایی از درد ها به خواب پناه برد ولی بعد از بیدار شدن با کمال تعجب دید همه دردهاش بهبود پیدا کردن و این شد که اون ۴۲ سال برای فرار از دردهاش به طلای سیاه پناه برد. ۲۰۰۱ که برق در روستای اونها عمومیت پیدا کرد و نفت سفید کم یاب شد سوختش را به بنزین (فکر کنم سوپرش!) تغییر داد. قال چن : "بنزین هم مثل نفت سفید روی من خوب جواب می دهد".: بنزین چن را درمان نکرده بلکه فقط خاصیت تسکین بخشی برایش دارد ولی جای تعجب دارد که این ماده سوختی هیچ تاثیر بدی روی او نداشته و حال عمومی وی بسیار مطلوب است. مردی که
گر تا به حال یک بار بنزین چشیده باشید و این سوخت فسیلی به زبان مبارک خورده باشد حتما با من موافقید که بنزین خوردنی نیست اما آقای چن جی جون معتقده بنزین دردهاش رو تسکین هم می ده
چن
چن برای اولین بار در سال
جالبه بدونید چن از سال
دکتر های چینی می گن
شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم بگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد بگفت هاله ز موهای کمندش / کمان ابرو و قد بلندش / ز صورت هم نگو البته زیباست ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودم در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام برای دیدنش بی تاب بودم / زفکرش بی خور و بی خواب بودم به خود گفتم که وقت آن رسیده / که بینم چهره ی آن نور دیدهبه او گفتم که قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توست ز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سخت خلاصه راضی اش کردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیدار رسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندکی زود چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / توگویی اژدهایی بر من آویخت به جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بوده آنجا ندیدم من اثر از قد رعنا / کمانن ابرو و چشم فریبا مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر من ز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم کده مدهوش رفتم / دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
بگفت چشمان من خیلی فریباست به خود چون آمدم، دیدم که او نیست خط کوفی نام خطی از خطوط اسلامی است که منسوب به شهر کوفه بوده و گفته میشود که در آنجا شکل گرفته و توسعه یافتهاست ادامه مطلب ... تاریخ موسیقی ایران نگاهی است به موسیقی در فلات ایران و مناطق همجوار آن که از نظر فرهنگی دارای سابقهٔ مشترکی هستند. این پژوهش از دوران پیش از تاریخ و دوران باستانی آغاز شده و با گذر از مراحل مختلف و عبور از نقاط عطف تاریخی به زمان حال میرسد. با بازبینی این مساله، میتوان سیر تاریخی هنر موسیقی را در ایران مشاهده کرد.... ادامه مطلب ... دوران ایران باستان دوران تشکیل دولت ماد تا زمان انقراض ساسانیان به دست اعراب است.(..۶ ق.م. تا ۶۵۲ م) پیش از مهاجرت آریائیان به فلات ایران، اقوامی با تمدنهای متفاوت در ایران میزیستند. سرزمین کنونی ایران بخشی بزرگی از یک واحد جغرافیایی بنام فلات ایران است، این واحد طبیعی با تنوع اقلیمی و زیستی خود دارای ویژگیهای بارزی است که در نتیجه آن وحدت فرهنگی ایران را سبب شدهاست، بی شک تمدن بشری مرهون نبوغ و خلاقیت مردمانی بودهاست که سالیان دراز در این سرزمین زندگی کردهاند و در تعامل با جغرافیا و نظام طبیعی حاکم بر آن و در جریان روزگار، تاریخ فرهنگی وتمدن خود را آفریدهاند.....
ادامه مطلب ... پيوندها
|
|||||||||||||||||||||||||||
![]() |